زن دوم
شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۱، ۱۰:۲۵ ق.ظ
دلنوشته های من! - زن دوم** مامان بزرگ اومد داخل و گفت: داری میری این خانمه رو ببین. زن دوم اون آقائیه که کنارشه! یه بار خانم اول پیداش میشه میاد میشینه روی پای مرده!
خانم دوم هلش میده و خودش میشینه.
** میره مسافرت ( به همه میگه کربلا ؛ ولی کربلا نبوده) وقتی برمیگرده دو دست لباس نوزادی میاره. یکی برای نوه اش یکی برای نوگل تازه اش که برای زن دومشه. وقتی بچه هاش می فهمن دعوائی میشه نگفتنی.
** سیبیل داره این هواااااااا؛ فکر میکنه به سیبیله داشتن زن دوم؛ خیلی زشته وقتی نوه اش داره دنیا میاد رو بشه که زن داره!!!
موارد مختلفند!
۹۱/۰۱/۱۲