بوی عود می آید

بوی زیارت

بوی عود می آید

بوی زیارت

بوی عود می آید

بوی عود می آمد. مست شدم.
به هوای عید؛ برگشتم. و برای مدتی ماندم... فقط برای مدتی کوتاه.

اولین وبلاگم
http://mohammadein.blogfa.com/

وبلاگ دومم
http://delneviseham.blogfa.com/

آخرین مطالب

  • ۲۷ آبان ۹۴ ، ۱۷:۲۳ س ب

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۴ امن

سکوت تلخ

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۲ ق.ظ

جالب اینکه همین یکی دو پست اخیر درباره سکوت نوشتم. و سکوت آن پست چقدر دلچسب بود.

اما امشب میخواهم از یک سکوت سرد و سنگین؛ از یک سکوت مسبوق به سابقه(در هر نقطه از تاریخ، بخصوص تاریخ ما شیعیان)؛ از یک سکوت تلخ صحبت کنم.


سکوتی که ... بگذارید از یک زاویه دیگر نگاهش کنیم. گاهی برای وضوح بیشتر یک مسئله لازم است آن را از وجهی دیگر واکاوی کنیم.


برداشت شخصی من اینست که  کل ارض کربلا  و  کل یوم عاشورا یک شعار صرف نیست. و میتواند در همه زمینه ها مصداق داشته باشد.

مثلا مسائل سیاسی و نظامی کشور. و مسئله ولایت فقیه و ...


اما نمیتوان منکر شد که این مطلب بر مسائل جاری یک خانواده یا فامیل هم صدق می کند. اگر در روابط دوستانه تان هم جائی حق و ناحق مخلوط شد، یا جائی حق را چنان مظلومانه شهید کردند که ناحق به خودش بالید و غره شد شک نکنید که یک حسین تنها رها شده است.


اگر روزی ناحق چنان گستاخ شد که توانست نظر بزرگان را به سمت خود جلب کند ، آن روز بترسید که قرار است حسین شهید شود...


و در سرزمین کرب و بلا؛ حلوا خیرات نمیشود.

به هر کسی به اندازه بزرگواری اش، به اندازه تقوائی که دارد بلا می رسد.


و در سرزمین کرب و بلا، فقط و فقط دو پرچم هست، یکی پرچم حق؛ و دیگری ناحق.


نمیتوانی در یک روز هم زیر پرچم حق باشی و هم زیر پرچم ناحق. اصلا چنین چیزی غیرممکن است. مگر آنکه تغییر رویه بدهی. هیچ کدام از این دو صراط، با آدم دم دمی مزاج کنار نمی آیند.


و پرچم سومی هم وجود ندارد. متاسفانه هستند کسانی که خیال میکنند با حق هستند؛ در گوش حق میگویند حق با توست و در گوش ناحق میگویند حق با توست.

اینها ناخالصی دارند. هنوز آنقدر خالص نشده اند که بتوانند با صداقت و اخلاص زیر پرچم حق سینه بزنند.

سرشان را بالا بگیرند و با افتخار بگویند من حسینی ام.


و اما گروهی هم هستند که سکوت میکنند. یا با حقند یا با باطل. به هر روی در کربلا بودن سکوت نمی طلبد. باید و باید اعتقاد قلبی بیان شود؛ چرا که اهل حق اگر سکوت کنند یعنی به آن امر باطل راضی اند.


و در قرآن مصادیق بسیاری هست که ساکتان؛ جزء همان گروه باطلند... و الا قدمی هر چند کوچک در جهت یاری حق برمیداشتند.


منش اسلامی اینگونه است؛ که اگر مظلومی دیدی یاریش کن. که اگر یاری نکنی به اندازه همان ظالم گنه کاری.


و ما فراموش میکنیم که قرار است هر روز در زندگی مان حسین ها را ببینیم ... و یزید ها را نیز.


و سکوت ...


اصلا معنای خوبی ندارد. وقتی به اندازه کافی توانستیم حسین های روزانه مان را شهید کنیم؛ به راحتی میتوانیم زیر پرچم کفر برویم بی آنکه متوجه شویم.


و همین زیر لوای کفر بودن هاست که ظهور را به تعویق می اندازد.

و زندگی را تهوع آور میکند.


آری این است حال این روزهای زندگی های ما...




نظرات  (۶)

سلام  خواهر جان
شدیدا موافقم.
سکوت گاهی نگه داشتن اسرار حق است و گاهی در جهت جدال با حق است.
مطلب زیبایی نوشتید.
ممنون.
پاسخ:
سلام عزیز دلم.

بله باید مراقب باشیم که سکوتمون حتما معنا داره.

لطف خدا بوده که به ذهن من جاری شده. و الا از خودم چیزی ندارم.
میترسم حرف زدنم بدتر به ضرر اصل عقیده ام باشه
پاسخ:
خب باید حرف زدن در اون حوزه رو یاد بگیری.

طوری که وقتی حرف میزنی نتونن مچت رو بگیرن. حرفت جامع و مانع باشه. و البته با کسانی حرف بزنی که در یه سری چیزها با تو مشترک باشن مثل قرآن و خدا و احادیث و ائمه.
عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
من با این آیه زنده ام...


پاسخ:
وای عصن قرآن عششششششششششششقه...

یه جور خاسی ها... خااااااااااااس

آیکون چشمک بخاطر غلط های امدی!!!!
سمیه خانم همینکه اسم اولی رو حسین میذارن و دومی رو حسن اونم یه حرفی داره توش.سه تا که کمه!اسامی بقیه رو گذاشتم به عهده آقامون:)))
 ان شاالله دوقلوهای شما هم سرباز امام زمان بشن
پاسخ:
نه که بی احترامی به امام حسن باشه . به نظر من فقط بخاطر ایجاد روحیه شهادت طلبی توی بچه هاشونه. در ضمن کسانی که اسم بچه هاشون رو حسین میذارن رزق خاصی برای زندگی شون میرسه. شاید مجموع این مسائل باعث میشه که بذارن حسین.

حالا تو بوته ی عمل که قرار گرفتی میام می پرسم چرا بعدی رو نمیااااااااااااااااری؟؟؟؟ :)))))

بابت دعای خیلی خوبتون متشکرم. روی ماهت رو می بوسم عزیزم.
بله این بوته عملو خوب گفتین...خب فعلا من این تصمیمو دارم و امیدوارم تا آینده هم خدا بخوادو قوای جسمیم اجازه بده و هم خودم روحیه فداکاریمو از دست ندم چون مطمئنم درست همینه.
راستی درسته شما بزرگتریدو با تجربه تر ولی به نظرم بهتر بود هرچی که دیدینو به اون همسایه تون می گفتین حتی اگه ندیده بودین باید می گفتین نه حتما اشتبا دیدی حتما فامیلشونه ما که نمیدونیم. آخه حدیث داریم خبرچین رو تکذیب کن حتی اگه راست بگوید
من میدونی کجا مشتاق این وب شدم اون مطلبی که نوشته بودین پرستاره بهتون می گفت مادر انقلابی...
پاسخ:
ان شاالله خدا بهت توانش رو بده عزیزم. و به زودی هم ازدواج آسمانی داشته باشی.

میدونی ماجرا چیه؟ این خانم ر همون لحظه که داره حرف میزنه میتونه صد و هشتاد درجه حرفش رو بچرخونه. کلا تعادل روانی نداره.

بله در خیلی موارد مثل حجابش ازش دفاع کردم. و حتی بهش گفتم بابای خودمم تو همین شغل بود و همکارهاش هوای ما رو میداشتن وقتی بابا نبودن!

اما بعد که خداحافظی کردیم یادم اومد که در کاملا بسته نشد؛ صحنه ای که دیده بودم یادم اومد.

تازه خانم دکترم بهم میگفت مادر انقلابی نه پرستاره(آیکون چشمک) :)))))



(ببین مثلا این خانم ر میگه من اصلا بازیافت جمع نمیکنم. دو هفته بعد میگه وای برم بازیافت هام رو تحویل بدم!!!! میگه دخترم نمازش رو سر وقت میخونه و کلی قربون صدقه اش میره. دخترش میگه واااااااای مامان اذان (مغرب)رو گفتن... یه چشمی برای من نازک میکنه و میگه عزیزم دلش پر میزنه برای نماز... که یهو دخترش میگه مامان یعنی الان نماز ظهر و عصرم رو باید قضا بخونم؟؟؟؟ مادره دوزاریش میفته یهو میگه آره آقای ر که خونه نباشه بچه ها از غصه نماز نمیخونن. )
نه منم نمیگم بی احترامیه خب به هرحال آدم که نمیتونه 12تا بچه بیاره... میدونم برا اونا اهمیتی نداره اصن اونا خودشونم امام حسینو یه جور دیگه دوست دارند. ولی عقلم میگه اگه صلح امام حسن نبود نه امام حسین بود نه اسلام. اگه امام حسنم جای امام حسین بود همین کارو میکرد! اما دوست دارم عملم مطابق با عقلم باشه و هیچ کدومو ترجیح ندم به دیگری و در نتیجه همون انتخابی رو بکنم که حضرت فاطمه و حضرت علی کردن. فقط احساساتم وقتی بالا میاد که میبینم یکیو به اون یکی ترجیح میدن همه همش اسم حسینو انتخاب میکنن همه همش برا امام حسین نذری میدن منم اون یکیو به این یکی ترجیح میدم که مغفول نمونه! صلوااات
پاسخ:
آره صد در صد باهات موافقم عزیزم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">