دلنوشته های من! - نما
همه این مدت فکر میکردم خوشبختی!
نکنه خودت هم فکر میکردی خوشبختی؟؟؟؟
ولی تو هیچچچچچچچچچ کس رو نداری باهاش درد دل کنی...
همدمی؛هم نفسی!
وقتی دلت میگیره، کجا میری؟ چیکار میکنی؟
چقدر بد! نمای خارجیت خیلی خوشبخته... وقتی داری میخندی... فقط خودت و مــــــن میدونیم که آبکیه.
سخته... چطوری تونستی این همه مدت قایم کنی؟
شاید جدیدا کشف کردی که این، اون بخت مورد انتظارت نبوده!!!
خودم رو میذارم جای تو... سخته واقعا.
اگه دلت گرفت یه وبلاگ بزن... ناشناس بنویس.
باشه؟!
:(
۰۶ دی ۸۹ ، ۱۶:۴۰
۰ نظر