غر غر های بشر
شروع میکنه از بدبختی هاش میگه.
(یادمه قبلا بهم گفته بود کاهل نمازه! و وقتی هم بهش غیر مستقیم گفتم اثر خودش رو توی زندگی میذاره! گفت اتفاقا همه چیز توی زندگیم راحت برام جور میشه؛ خدا خیلی هوام رو داره.)
همین طور داره پشت سر هم قیمت داروهاش رو میگه. دیروز هم ام آر آی بوده. داروهای ضد افسردگی و این چیزا مصرف میکنه.
بعد هم سر تا پای مسئولان نظام رو به حرف های نامربوط می بنده.
واقعا خودش متوجه نیست که باید رابطه اش رو با خدا درست کنه؟؟؟؟
********
دختر حسابی مامان باباش رو معطل خودش کرده. باباش داره تعریف میکنه که دخترم همه اش ما رو مجبور میکنه بریم اتاقش مهمونی؛ خاله بازی و ...
میگم اینا اثرات تک فرزندیه.
دختر یه لیس محکم به بستنیِ تو دستش می زنه. باباش ادامه میده : نداریم که یکی دیگه هم بیاریم...گفتن نداره اما پول همین بستنی رو از صندوق صدقات خونمون قرض برداشتم.
تو دلم میگم نمازت رو بخون؛ انشاالله که درست بشه.(میدونم نماز نمیخونه. از بچگی میگفت مهم اینه که مردم دار باشی! وقتی بمیری اگه چهل نفر بگن خدایا ما ازش راضی بودیم خدا ازت می گذره!!!!)
ماها فکر میکنیم تو این دنیا هیچی به هیچی ربط نداره؛ همه چی به هم مربوطه! زنجیروارررررررر.
پ.ن: موارد مختلفند!