بوی عود می آید

بوی زیارت

بوی عود می آید

بوی زیارت

بوی عود می آید

بوی عود می آمد. مست شدم.
به هوای عید؛ برگشتم. و برای مدتی ماندم... فقط برای مدتی کوتاه.

اولین وبلاگم
http://mohammadein.blogfa.com/

وبلاگ دومم
http://delneviseham.blogfa.com/

آخرین مطالب

  • ۲۷ آبان ۹۴ ، ۱۷:۲۳ س ب

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۴ امن

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

دلنوشته های من! - یک کپی پیست!
دلم گرفته. به هر کس نگاه می کنم، ناقصه!

امروز باهاش درد دل کنی، فردا معلوم نیست از حرفهات...

امروز باهات باشه معلوم نیست فردا کجاست

دلبستن های گاه و بیگاه!

کاری به دلبستگیهای حرام ندارم! حتی همین حلال ها هم داغون می کنه روح آدمو

دلم می خواد دلم رو پیوند بزنم به آقای مهربان

امروز صبحم رو باز با دعای فرج شروع کردم! اما درد دل با آقا جونم...

باز نوای مناجات با آقا رو می ذارم و دلم رو میسپارم بهش

آقا جونم...

مهربونم...

کی میایی دردت به حونم...

 

و اشک می باره! می باره! می باره

می بارم نه برای خودم! از اینهمه دوری می بارم!

دلم میخواد هر لحظه یاد آقام باشم اما...

دلم میخواد همه جای خونه جملاتی بزنم که منو یاد آقام بندازه

کی بهم میرسد ای یار نگاه من و تو...

شاید این جمعه بیاید...

ما از مراعات حال شما کوتاهی نمی کنیم...

اگر شیعیان ما در عهد خویش صادق بودند...

 

این جمله آخری منو آتیش می زنه! ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

تا ظهور چقدر مونده؟

روز ظهور من کجام؟

خدایاااااااااااااااا

مامان محمدین
۲۷ شهریور ۹۳ ، ۰۵:۴۰ ۰ نظر
دلنوشته های من! - چاله چولهگاهی باید چاله چوله ها را بی آنکه نگاه کنی رد شوی.

من یک جائی گیر افتاده بودم که چاله های اطراف برایم چاه بودند.

یک جائی که آدم ها همه تفاخرشان یک مساله کاملا مادی و فناپذیر بود. که البته در 99 درصد آن مسئله سرآمد جمع بودم و هستم.آن یک درصد هم به پای چیزی رفت که ارزشش را داشت و دارد. و البته جبران پذیر هم هست.

خلاصه اینکه

جای خوبی نبود. امیدوارم گیر نیفتید.

یادم هست یکبار توی آینه نگاه کردم و به همه آنها هم فکر کردم. دیدم از یک ثانیه بعدمان خبر نداریم. پس تفاخری نمی ماند.

چقدر راحت توانستم این چاله چوله های کوچک را رها کنم و به افق (هدفم) خیره شوم.

 

امشب داشتم به حرف های دلم گوش می کردم. پیرو پست قبل!

فهمیدم دلم وقتی من را مشغول هدف بزرگی ببیند هی سنگ نمی اندازد جلوی پایم.

دلتان را مشغول کنید. زیبا می شود راه.

مامان محمدین
۲۲ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۲۷ ۰ نظر