یک طور دیگر
يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۳ ب.ظ
از سر شب دارم فکر میکنم چگونه اند؟
و هیچ به ذهنم نمیرسد جز آنکه متفاوت. شبیه اما؛ اما پشت یک دیسیپلین خاص!
***
خدا جانم دلم نمیخواهد تیر تمام شود. میدانی؟
موعدی که قولش رسیده بود دارد سر میرسد!!!
خدا جانم میشود روزها را متوقف کنی؟
شبها را نگه داری!
و آرزوها را جان ببخشی؟
میشود جان ببخشی؟؟؟
میشود جــــــان ببخشی؟
میشود زنده کنی؟
دلم یک احیا میخواهد؛ یک احیای همه جانبه! یعنی میشود زلزله بیفتد به عرصه های مختلفی که مد نظر من است؟؟؟؟
۹۴/۰۴/۲۸