باد جاده
شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۳۱ ب.ظ
نه که مسافر بوده ام
نه
که به تازگی دوباره فیلَم یاد هندوستان کرده است.
به تازگی تماسی داشتم که یادم آمد ؛ توی یکی از جاده های کشور بادی می وزد و همه روسری ها را می برد.
اگر چادر هم داشته باشی و چادر و روسری ات را نبرد یک اتفاق دیگر می افتد.
اتفاقش خیلی ناگوار است. اینکه به پله های مادی بالاتر نگاه کنیم. اینکه بدویم تا پله بالائی را فتح کنیم. و نرسیده با عرق راه خشک نشده دوباره به فکر فتح قله های جدیدتریم.
مثلا فلانی در شهر خودش اصلا معنای خیلی از واژه هائی که الان استفاده میکند را نمی دانست.
جل الخالق!!!
اگر لااقل کمی در گذشته اش بوی این زندگی می آمد نمی گفتیم که یک باره خودش را گم کرد. اما متاسفانه؛...
۹۴/۰۵/۳۱
همیشه از حال خودم در آینده میترسم. توکل بر خدا !