یک تبریک خاص
چند بار پیش اومده که کاری داشته و من بی هیچ چشمداشتی براش انجام دادم.
چرا یه چشمداشت دارم. اینکه نگاهش به چادری ها تغییر کنه. و این فقط برای رضای خداست. برای اینکه بگم اون طوری که همه نشون میدن نیست.
چون اصلا ارتباط با شبکه های این طرف آب نداره و خیلی راحت هم حرف دیگران رو قبول میکنه.
یه شباهات های ظاهری داریم مثلا تو اسم و فامیل و این چیزا... خیلی جزئی نمی گم دیگه! خودتون هی پیش خودتون حدس بزنین
مثلا کتاب میخواست جلسه بعد براش بردم. یه مسئله ای براش لاینحل بود واقعا کمکش کردم ...
بعد این روز آخری که قبل از 22 بهمن بود اومده با همه دست میده و میگه 22 بهمنتون مبارک! یعنی من و آسیه چشمامون راست واستاد. ولی به روی خودمون نیاوردیم.
س خودش گفت من خیلی از اعتقاداتی که دیگران دارن رو قبول ندارم و حتی برام مهم هم نیست.
ولی فکر کنم تلاش های من بی نتیجه نبوده. خدا رو شاکرم واقعا.