گاهی روان پزشک
همین امروز شال و کلاه کنید و از خانه بزنید بیرون.
یادتان باشد قبلش سرچ کرده باشید و اسم یکی از بهترین روان پزشکان شهرتان رو کشف کرده باشید. مطبش را از روی نقشه پیدا کنید و بزنید بیرون.
در راه به همه غصه هایتان فکر کنید. همه بیچارگی هایتان را بشمارید.
از حرف های خاله زنک ها پیش خودتان گلایه کنید.
از زندگی و دنیا خسته شوید.
افسرده شوید.
راستی همه بدی های همسرتان را از اول زندگی تا الان ردیف کنید. از قوم خویش ها هم دریغ نکنید.
باید دوز افسردگیتان بزند بالا.
به محض ورود به مطب چشم هایتان را باز کنید. گوش هایتان را تیز کنید. درد و دل مردم رو بشنوید. گاهی نگاه ساده ای به اطراف بیندازید. حواستان باشد که به کسی خیره نشوید.
حالا وقت چیست؟
اینکه گوشی تلفن تان را در بیاورید. کمی با آن ور بروید.
و بعد بزنید بیرون.
فکر میکنید دنیا چه رنگی است؟
حتما احساستان را بنویسید.
حتما افکار جدیدی که به ذهنتان رسیده است را به خاطر بسپارید.
هر وقت دیدید که از زندگی ناامید شده اید بروید همانجا.
و همه این لحظه ها بگذرانید و برگردید. مطمئن باشید خیلی خیلی خیلی به زندگی امیدوار می شوید.